نازنین جونمنازنین جونم، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 8 روز سن داره

نازنین جونم

بدون عنوان

می نویسم برای تک دخترم تک ستاره آسمانم تابدانی چقدر دوستت داریم لحظه ها خیلی سریع می گذرند و نازنین من بزرگ وبزرگ تر می شود . منتظرم تا آینده برسد ومن ضربان قلبم زندگیم  نازنینم را روی ابرهای آرزوهایم ببینم. موفقیت ها خوشبخت وشاد بودنت را ببینم. خداوند با بودن تو برای من وبابا وداداشات نعمت را تمام کرد. پس با تو ما خوشبخت ترینیم.   ...
24 آبان 1391

بدون عنوان

به احترام بودنت.... به نشانه مهربانی.... می بوسمت... گل همیشه بهارم... چهار فصل گرم زندگی مادر... ب ...
23 آبان 1391

پدر بزرگ

پدربزرگ خوبم همیشه مهربونه وقتی که پیشم باشه برام کتاب میخونه مادر بزرگ نازم خیلی برام عزیزه هرچی غذا می پزه خوش مزه ولذیذه وقتی با اونها باشم غصه و غم ندارم دنیا برام قشنگه هیچ چیزی کم ندارم ...
23 آبان 1391